نمی دونم یه بار اینجا نوشتم یا به یکی از رفقای وبلاگی گفتم 

از چند سال پیش تو ذهنم دلم می خواست یه پسر داشته باشم شبیه علیرضا جهانبخش اگه نمی شناسیدش مثل بعضی ها که با وجود اینکه فوتبالیست بودن و نمی شناختنش (!) باید بگم که فوتبالیسته تو لیگ انگلیس و این روزها با یه گل قیچی برگردون کلی سرو صدا کرده و همه جا حرفش هست 

حالا نمی دونم چی شد که بهش افتخار کردم(در این که کلی دلیل برای افتخار بهش هست شک ندارم ) از همون چند سال پیش شاید اون لحظه ای که مادرش با ذوق فراوان کنارش ایستاده بود یا اونجا که بوسیدش و فشارش داد به قلبش و از ته دل خوشحالی تو چشماش بود از مدلش خوشم اومد و دلم خواست یه پسر این شکلی داشته باشم نمی دونم اصلا :)) فقط دوستش داشتم و این روزا هم براش خوشحالم و بازم امیدوارم یه پسر این شکلی داشته باشم ! 

+ از نشونه های پیریه این احوالاتم ؟ 

 


مشخصات

تبلیغات

محل تبلیغات شما
محل تبلیغات شما محل تبلیغات شما

آخرین وبلاگ ها

برترین جستجو ها

آخرین جستجو ها

در من نهفته گویا، یک دایناسورِ خوب ایران گفت Jessie روزنوشته های متین چپانی آموزش و تدریس خصوصی زبان انگلیسی Matthew 清風掃落葉